افسردگي ممنوع!
امشب بازم من مادر نشدم امشب بازم گريه كردم امشب بازم گله اي نداشتم امشب بازم راضي ام به رضاي خدا امشب بازم دلم فرياد مي خواد اما شرم دارم و سكوت مي كنم امشب دلم آغوش پدرم رو مي خواد امشب دلم يخ زده امشب نمي دونم عاقبتم چي ميشه امشب براي من يلداست اين ماه هم سعي مي كنم، ولي اگه بازم نشد تصميم دارم بيخيال بيخيال بشم تصميم دارم بگم خداجون همه كار كردم از اين به بعدش ديگه شايد دخالت در تقدير باشه پس اجازه بده بشينم و ببينم چه پيش خواهد اومد در اين شباي سرد پائيزي ، در غم مادر نشدن كه غرق در غمي بزرگتر يعني غم دلتنگي از خانوادمه و حتي اين دوغم باز در برابر غم سه سال نديدن پدرم خيلي كوچيكه دارم تاب ميارم. ...
نویسنده :
هما
1:31